در ادارات ایران تنها چیزی که دو کارمند را متمایز میکنه نوع پستیه که دارن پست کدوم یکی بالاتره اما متاسفانه کسی به کیفیت کار انجام شده کاری نداره و حجم کار که کدام نفر بیشتر کار میکنه ،تشویق ها متاسفانه به اشتباه صورت میگیرد وتنبیه ها هم به همین صورت عمدتا نا بجا می باشند تنها کسی که میتونه متمایز کنه کارمند خوب از بد رو خود فرد هست که آیا از خودش راضی هست یانه اضافه کاریها سلیقه ای اعمال میشه پاداشها هم همین طور واین باعث پایین امدن کیفیت کارایی درادارات می باشد وتا زمانی که بدین منوال پیش برود ومیزان ،دوستی با مدیر باشد نه کار مفید ،سر جمع ها به گونه ای دیگر در می ایند اشتباه زیاد رخ می دهد وشیرازه ی ادارات از هم می پاشد یک مدیر توانمند باید بتواند تشخیص خود را معطوف به نوع کار سختی کار نوع برخورد با ارباب رجوع ونظم در کار نماید وبراین اساس وپایه تشویقها وتنبیه های خود را ابراز کند حتی بصورت لفظی تا رقابت میان کارمندان بر سر کیفیت کار باشد نه نزدیکیه به مدیر دستگاه ظرفیت افراد و ذائقه ی انها باید تغییر کند معنی مسئول (پاسخگو) متاسفانه تغییر کرده و به سائل(سوال کننده) رسیده مسئولی که باید جلوی ارباب رجوع بلند شود واحترام بگذارد با برخوردهای استبدادی و نامناسب الگوی بسیار نازیبایی را برای دیگر کارمندان می سازد واینها همه نیازمند تغییر است بعضی ها فکر میکنند برخورد قاطع با ارباب رجوع لازمه ی مدیریت است وتمام ارباب رجویان در پی سوءاستفاده از نظام اداری هستند که این مقوله کاملا اشتباه است واین در صورتی است که باید برخورد قاطع مدیر با کارمندان خاطی زیر دست باشد ارباب رجوع را باید توجیه وراهنمایی کرد تاوقتی که از اداره ی ما بیرون میرود نفسی از روی شادی بکشد نه اهی از سر ناچاری اگر ما بتوانیم به ارباب رجوع کمک کنیم تا مشکل وکارش زود تر انجام گردد درحقیقت به پیشرفت کلی کشور کمک کرده ایم ارباب رجوعی که چهار سال به دنبال مجور تاسیس یک کارگاه یا یک مزرعه می باشد اگر ما کمک می کردیم وسال اول مجوزش را میگرفت هم از نسل بیکار ما درطی این سه سال کم میشد هم باعث تولید ناخالص میشدیم وهم اینکه در طول سه سال باقیمانده مجوزهای دیگری را صادر می کردیم وخلاصه اینکه درنهایت هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت مقداری از جهنم داخل همین دنیاست یه نگاهی به اطرافتون بکنید می بینید البته با این توضیحات تئوری سعی ما در شهرداری نیز همین بوده اما تا چه حد مفق شویم خدا میداند چون توی بطن کار که میریم یه کم سخت اجرایی شدن تئوریات اما باید سختی کشید تا مشکلات حل بشه.